معرفی حاج علی همت احسانی

حکیم و شکسته بند معروف و توانای بهبهان

مردی از طایفۀ تاج طیّب ایران

در بهبهان قدیم و در بخش قنوات  دو نفر شکسته بند حاذق و متبحر بیماران را معالجه می کردند که هردو نفر در عمر کاری خود بسیاری از بیماران را با روشهای سنتی و تجربی و داروهای محلی معالجه و درمان می نمودند و از هردوحکیم  یک درمان بسیار مهیج و مانا بیادگار مانده که هنوز هم که هنوز است دربیشتر بحثهای عامیانه و روشنفکری از آن شیوه ی درمان  یاد می شود وسخن به میان می آید.

یکی از آن حکیمان حاج علی همت احسانی پدر شهید کیومرث احسانی و  فرزند حاج محسن احسانی،  مهاجری از  دهدشت بود که دراوایل دهه ی 30 و در دوره "مصدق" همراه با پدر به بهبهان آمد  و در محل ما کوی خاضعی (مطهری فعلی) ساکن گردید.

 او در شکسته بندی و طبابت واقعاً سر آمد روزگار خود در بهبهان و منطقه بود. هرچند حرفه و تبحر اصلی او شکسته بندی بود ولی بعضی مواقع گریزی هم در درمان بیماریهای روحی روانی می زد و حتی در بیماریهای پوستی و داخلی نیز آن مرحوم تبحر داشت. عمل کاسه سر (جمجمه) هم واقعیت داشته و او چنین عملی را نجام داده بود ولی در حد و توان امکانات موجود و اولیه ی آن دوران... .

 شکسته بندی برای او به آسانی آب خوردن بود و شاید در طول عمر خود صدها و شاید هزاران بیمار را درمان نمود او همانگونه که اشاره کردم در شکسته بندی آنقدر تجربه  داشت که من خود بیاددارم در زمان شاه  پزشکان ارتوپد بیمارستان شیر و خورشید بهبهان (شهیدزاده فعلی)  که اکثر هندی بودند هرگاه در درمان یک مصدوم  تصادفی که حالی وخیم داشت، ناتوان و عاجز می ماندند با ماشین بیمارستان به درب منزلش ، درمحل ما می امدند و اورا به اتاق عمل می بردند تا با کمک و نظارت او فرد مصدوم را عمل نمایند.

 از درمانهایی که در آن زمان در جامعه ، سر و صدای زیادی بپا  کرد، درمان خانمی بود که بر اثر بیماری روحی و اعصاب دچار شوک عصبی و شایدهم نوعی سکته شده بود که بر اثر آن بخشی از اندام  او مانند زبان و دستانش بطور جدی آسیب دیده بودند بگونه ای که نه می توانست سخن بگویدو نه قادر بود دستهایش را که بر اثر شوک وارده بالا مانده بود  پائین بیاورد  و به همان حالت رو به بالا مانده  بود و به اصطلاح فیکس شده بود و پایین نمی آمد درآن موقع می گفتند وی را نزدپزشکان  بسیاری در شهرهای مختلف برده اند ولی جواب مطلوب را نگرفته بودند تا اینکه آوازه ی "حاج علی همت "را شنیده بودند و مریض خودر ا به نزد او آوردند حاج علی  همت ،با دیدن بیمار و حال او راه درمان به ذهنش آمد و قبل از شروع درمان با بستگان مرد آن خانم، چند لحظه ای خصوصی گفتگو کرد و سپس با رضایت آنها  درمان را شروع نمود  آن هم با روشی بسیار ساده ،و تاثیرگذار ،... درمان را در پیش چشمان چند تن از بستگان آن بیمار ،اینچنین شروع کرد:

باتحکم به آن بیمار گفت از این پله ها برو بالا !! و در اتاق بنشین تا بیایم ودرمانت کنم.

آن خانم هم با همان حالت ، یعنی دستان رو به  بالا مانده ،از پله ها شروع به بالا رفتن نمود و یک پله ،دو پله ،سه پله را رفته بود که  حاج علی همت در یک چشم به هم زدن  دستی به لباس او برد و سریع کمی آن را پایین کشید که یک مرتبه آن خانم با شوکی که به او وارد شده بود جیغی کشید و دستان خود را سریع پایین آورد ومانع از کار حکیم گردید. با  این شگرد حاج علی همت ، همه به وضوح معالجه و  درمان بیمار را دیدند ومشاهده نمودند که دستهای او به حالت اولیه برگشته و کاملا مشکل بیماری او برطرف شده است.

 حاج علی همت بعد از انقلاب هم به مداواي بیماران ادامه می داد و حتی برای بیماران خود نسخه می نوشت و در خواست گرفتن عکس رادیولوژی می کرد.و نیزیک اتاق بزرگ در منزل خودرا با گذاشتن تخت خواب بیمارستانی به بیماران خود اختصاص داده بود.

 وی در سال 1393به علت کهولت سن درگذشت.

پس از درگذشت وی، پسرش بنام "گودرز" مدتی در  پیشه ی پدر فعالیت نمود و در حال حاضر هم دربیشتر مواقع ،برای درمان بعضی از بیماریها مورد مشورت مردم قرار می گیرد.البته لازم به توضیح بوده که در بهبهان افراد دیگری هم مانند مرحوم حاج رضا گله دارزاده و.....  بوده اند که به شکسته بندی مشغول بوده اند.

علی نصیرخانی

از  علاقمندان تاریخ و فرهنگ بهبهان